خودم را فراموش کردم....

ساخت وبلاگ

میگفت:

اصل بلایی که این 15 سال سر خود آوردم اینه که فکرم از یه حدی دیگه بالاتر نمیره.... که باعث میشه سطوح کوتاه رو بلند ببینم و به جای فرسخ ها بالاتر از بالاترین سیر کردن، محو افرادی بشم که تو اوی سطوح پایین سیر میکنند....

میگفت:

بلایی که سر خودم آوردم اینه که به خودم دیگه فکر نمیکنم، به جاش به دیگران توجه میکنم.... و مسلماً ازشون ضرر میکنم و سر جای خودم قرار نمیگیرم و از سطح خودم پایین تر رفتار میکنم....

کو اون فکر بلند من که با لذت و سرعت توش سیر میکردم.....؟

کو اون مسیر درست من که تا قله اش فقط یه اراده لحظه ای فاصله بود.....؟

یاد بخیر اون زمانی که هر چند ماه یکبار که پشت سر خودم رو نگاه میکردم، فاصله زیادی رو طی شده میدیدم و حرکت رو به جلو رو حس میکردم....

حتی افرادی که در سطوح پایین هم سیر می کنند، حرکتی رو به جلو دارند، تا جایی که می فهمند، منفعت خود را می خواهند و برایش حرص می زنند و می دوند و به دست می آورند و رشد می کنند، و تو باید فرسنگها بالاتر و پرلذت تر حرکت کنی.... تو را چه شده است که تا این حد سقوط کردی؟ تا این حد خودت را فراموش کرده ای و تا این حد از کِیف و لذت خواسته های منحصر به فردت دور شده ای؟....

 

 

این فاصله تا مسیر نرمال زندگی.......
ما را در سایت این فاصله تا مسیر نرمال زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cjustbequickf بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 16 مهر 1398 ساعت: 19:28