مگه مذکر اصلا میتونه تو چیزی از مؤنث بهتر باشه؟؟؟!!! مگه داریم اصلا؟!!!

ساخت وبلاگ

خب من باز برگشتم با یک بحث جنسیتی دیگه، که اصلا هم دلم نمیخواد این بحث ها رو راه بندازم، اما نمیدونم چرا صحبت های یک سری کارشناسان مدام جلوی روی من قرار میگیره و منو مجبور میکنه که در این مورد نظر بدم.. :

ببینید، بحث کلی سر دو مسأله است.. :

_ بعضی کارشناسان و سخنرانان و کتاب نویسان..، به مؤنث ها توهین میکنند.. و به زعم خودشون دارند تازه به مؤنث ها لطف میکنند.. چرا که از تفاوت سطح و جایگاه و فضائل مؤنث ها و مذکرها اطلاع ندارند و خیلی چیزها رو برعکس می‌بینند و بیا و درستش کن.. 

_ راجع به مذکرها، تعابیر اشتباهی به کار میره.. که در عرف ما معنی دیگه ای داره و باعث سوء تفاهم میشه.. تعابیری که اصلش و حقیقتش مربوط به مؤنث هاست، اما اصطلاجا راجع به مذکرها استفاده میشه و بعضی ها باورشون میشه و مشکلات ایجاد میکنه..

حالا بحث جدیدی که اینجا میخوام مطرح کنم اینه که در مورد یکی از آیه های قرآن، بعضی کارشناسان تفسیرهای متفاوتی کردند که خودشون هم خیلی به نظر، تفاسیرشون با هم دقیقاً منطبق و هماهنگ نیست، و با توجه به مذکر بودن این کارشناسان و طرز برداشت متفاوتشون از مسأله نسبت به اونچه مؤنث ها صحیح میدونند، و با نظر به اینکه شخصاً اصلاً و ابداً این تفاسیر رو قبول ندارم، با اینکه کارشناس دین نیستم، توضیحاتی رو در زیر ارائه میکنم.

در پست های قبل هم گفتم که وقتی راجع به این قبیل مسائل صحبت می‌کنید، به این نکته توجه کنید که مذکر، هییییچ نکته مثبتی نسبت به مؤنث نداره و نمیتونه داشته باشه.. (قبلا هم گفتیم که همه آفرینش مثبته، اما اینکه مثلا گاو نشخوار میکنه و بالاخره نشخوار کردن هم نکته مثبتی حساب میشه، معنیش این نیست که گاو تو این مورد از انسان بهتره! و..)، بلکه این مؤنث ها هستند که دریای عظیمی از معادنِ فضائل رو در خودشون دارند و این بدیهیه و تفاوت فضائل در مؤنث و مذکر، نجومیه..

مذکر ته تهش، یک موجود ابزاری و توخالیه که بچه ای هم بیش نیست در مقابل مؤنث. بعضی کارشناسان در تفسیر اینجور مسائل، میگن که مذکر وظائف و مسئولیت‌های بیشتری در خانواده داره و..!! در حالیکه همه (و حتی بعضی از خود این کارشناسان) هم میدونند که وظایف و مسئولیت‌های مؤنث در خانواده بسسسیار بیشتره. مذکر حقوق بیشتری داره نه وظائف و مسئولیت!  وظایف و مسئولیت‌های مؤنث ها در خانواده بیشتر از مذکر هست و هر که بامش و فضائلش بیش، برفش بیشتر.. 

اون کلمه "درجه رو وقتی میخواید تفسیر کنید، تنها موردی که راجع بهش به ذهن میاد، فقط و فقط بحث حقوقه. اون چیزی که مذکر از مؤنث بیشتر داره، فقط حقوق در خانواده است.. و به نظر من هر تفسیر دیگه ای از مسأله، غلطه (مگر اینکه شخصا از انسان سطح بالایی که قبولش دارم، تفسیر دیگه ای بشنوم). 

بلکه ما انتظار داریم که کارشناسان منصف و عاقل ما، از درجات عظیم مؤنث ها بر مذکرها، و از فضائل زنان و مسئولیت های بیشتر به دلیل فضائل بیشتر زن در خانواده خبر بدهند و توضیحات لازم رو به مردم ارائه کنند.. آیا واقعا این همه برتری مؤنث بر مذکر (در همون فضائل و مسائلی که مورد بحث هست) رو در زندگی روزمره نمیبینید؟؟!  تا کِی مؤنث ها باید از تفاسیر و برداشت های اشتباه شما تعجب کنند؟.. 

آیه مورد بحث در کل (به نظر من که کارشناس هم نیستم، و با توجه به واقعیت های آفرینش و قرائن و شواهد میتونم یه تفسیر حداقلی داشته باشم)، میگه که زنان حقوقی دارند و مردان هم حقوقی دارند، و البته حقی که مذکر داره، بیشتره..

این آیه و تفسیرش از منبع "تفسیر المیزان" رو در ادامه میخونیم تا متوجه بشید که منظور دقیقا چیه.. :

وللرجال علیهن درجه و الله عزیز حکیم

"تفسیر این جمله، قید و متمم جمله سابق است و روی هم یک معنا می دهند و آن این است که خدای متعال میان زنان مطلقه و شوهرانشان رعایت مساوات را نموده است و در عین حال، درجه و منزلتی را هم برای مردان در نظر گرفته و آن همان حق رجوع و شکستن عده است وحکم از آن خداست و حکم او بر حق است، چون خداوند عالم به مصالح و حکیم می باشد. "

اما مثل اینکه بعضی از کارشناسان مربوطه که مذکر هم هستند، بدجوری دنبال فرصت و موقعیت برای نسبت دادن بعضی ویژگی های مثبت به مذکرها هستند.. و چه بحث هایی رو در این مورد پیش میکشند و چه نکات مثبتی رو به مذکر نسبت میدهند که به هیچ وجه واقعیت نداره، چون هر چی هم که راجع به مذکر بگید، نهایتا همون موجود ابزاری و حداقلی است و از این فراتر نمیره.. مثل تعریف از یک بچه کلاس اولی در مقابل یک دانشمند.. دیگه حداقل یه نگاهی به آفرینش و اطراف خودتون بندازید و واقعیات رو ببینید.. مذکر همین موجود ابزاری و سطح پایین (نسبت به مؤنث) هست که میبینید، چیزی بیشتر از این هم راجع بهش نمیشه گفت..

اون آیه دیگه ای هم که در رابطه با موارد مرتبط وجود داره و بحث برانگیز بوده!، به همین ابزاری بودن مذکر دلالت داره.. منظور، اداره امور ابزاری زن در خانواده است.. و وظیفه تأمین معیشت خانواده که همون امور ابزاری رو شامل میشه.. که خب معلومه.. مؤنث ها حالت ملکه ای رو دارند که شأنشون اینه که امور ظاهری و ابزاریشون توسط کسی انجام بشه.. و اگر انجام نشه هم خودشون میتونند همه امور خودشون رو راه بندازند.. بعضی کارشناسان اما از این آیه، خیلی سوء استفاده ها میکنند و مسائل سطح بالایی که به خیچ وجه در حد و اندازه مذکر نیست، به مذکر نسبت میدند! فراموش نکنید که مذکر، فقطططط و فقطططط در امور سطح پایین (نسبی) ممکنه چیز بیشتری داشته باشه، اما مؤنث در امور سطح بالا و نرم افزاری که تسلط و قدرت و حاکمیت حقیقی براش میاره (نه عاطفه و این پوچیات..)، بیشتر از مذکر هست.. حالا بعضی ها این مسأله رو با کلمه سرپرستی هم بیان میکنند که در مورد مذکر، با توجه به نکاتی که گفته شد، سرپرستی "امور خانواده" است. اما در مورد مؤنث، "سرپرستی خود مذکر" با مؤنثه.. و این به لحاظ عاطفی و این قبیل پوچیات نیست.. بلکه به لحاظ فضائل بینهایت بیشتر مؤنثه.. 

مثل اینکه نوکرِ یک قصری، ابزار و توانایی نوکری رو بیشتر داره نسبت به ملکه قصر.. اینکه معنیش بیشتر بودن نوکره نسبت به ملکه نیست..! مذکر در امور سطح پایین و ابزاری ممکنه ببشتر داشته باشه، اما مؤنث در امور سطح بالا (که خیلی هاش به دلیل غیب بودن و پنهان و باطنی بودن، اصلا قابل ذکر نیست و فقط اثراتش رو ممکنه عده ای درک کنند) بیشتر داره.. 

کلا توی این دو آیه که تفسیر اشتباه یا نگاه نادرست به مسأله در تفسیر، این همه ابزار سوء استفاده بعضی کارشناسان مذکر و ایجاد اعتماد به سقف براشون رو فراهم کرده، هیچ کدوم در نگاه اول، برای انسان و بالاخص مؤنث ها جای سوال نداشته.. یک آیه به نوعی بر ابزاری بودن مذکر و توصیف همین موجودی که هست دلالت کرده و دیگری بر حقوق بیشتر مذکر... (حالا تا جایی که برای ما بدیهی و معلوم هست).  پس سعی نکنید مذکر رو به بهانه این تفاسیر اشتباه از مسأله، بالاتر از اون حداقل نسبی که هست معرفی کنید.. اصل مسأله و بحث سر اینه که این آیات، اصلا به نکته مثبتی (به معنای عرفی و مورد بحث) از مذکر اشاره نکردند که شما بخواهید تفسیرش کنید و به مؤنث ها دلداری بدید راجع بهش!

بحث سر اینه که اصلا به چه حقی، و با چه رویی، میگید که مذکرها نکته ارزشمندی بیشتر از مؤنث ها دارند!! مذکر هر ویژگی که داره، نهایتا ابزاری و (نسبتاً) بی ارزشه.. این توهین آشکار به مؤنث هاست..

سؤال اینه که "چرا" این همه مواردی که مؤنث ها بیشتر از مذکرها دارند و حقیقتاً هم ارشمند هستند رو ازش اسم نمیبرید؟ و یه طوری وانمود میکنید که انگار فقط مذکرها چیزی از مؤنث ها بیشتر دارند! که اون هم از نوع سطح پایینِ ابزاریه و مؤنث ها کسر شأن خودشون میدونند که داشته باشند (مثلاً شما هیچ وقت در مورد نشخوار کردن گاو، حسرت نمیخورید..، با وجود اینکه مورد مثبتیه و آفرینش کلاً مثبته، اما در سطح شما نیست..)

 ببینید، همه چیز حله و فقط 2 نکته هست که باید بهش اعتراف بشه.. :

1. زنان موجوداتی پرفضایل، و مذکرها موجودات سطح پایینی (به لحاظ فضائل، نسبت به مؤنث ها) هستند.. 

2. این زنه که رئیس کلی خانواده است.. 

مدام میگن در انسانیت مذکر و مؤنث هیچ فرقی نمیکنند! خب این که معلومه و ما خودمون بهتر میدونیم و کسی راجع بهش مشکل نداره.. بحث سر تفاوت در فضائل و دارندگی های جنسیت هاست که شما اصرار به پررنگ کردن این بحث داشتید. وقتی به هر دلیل، بحث از اصل ماجرا که انسانیته، به سمت جنسیت ها که بحث حاشیه ای است میره، باید تأکید بشه که مؤنث در فضائل، بی نهایت بالاتر و بیشتر از مذکره.. و این بدیهی و مورد انتظاره و چیز عجیبی نیست.. شناخت اندکی از انسان و جهان و آفرینش، اینو به راحتی ثابت و قابل فهم میکنه.. مشکل اینجاست که شماها، مسائل سطح پایین (نسبی) مذکرها رو دارید مهم میکنید، و همزمان، مسائل سطح بالاتر مؤنث رو نادیده میگیرید.. و چه توهین و ظلمی بیشتر از این میتونه راجع به مؤنث ها انجام بشه.. 
(البته همونطور که قبلاً هم گفتم، این قیبل اشتباه کنندگان مشکل ارادی ندارند، بلکه مذکرند!، و هچ مذکری تا به سطوح بسیار بسیار بسیار بالای انسانیت نرسه، به این راحتی نمیتونه مؤنث ها  رو در مقایسه با خودش بشناسه و درست اظهار نظر کنه.. بیشترین لطفی که این قبیل مذکرها میتونند در رابطه با بحث جنسیت ها داشته باشند اینه که در رابطه با این قبیل مسائل سکوت کنند..)

شماها مثل اینکه اصلا مؤنث ها و مقامات و جایگاه و فضایل بینهایت بیشترشون نسبت به مذکر رو نمیشناسید.. دقیقا مقایسه یک بچه کلاس اولی با یک دانشمنده.. یا مقایسه  کسی که نابغه فیزیکه و انتظار میره رتبه 1 همه مسابقات علمی جهانی بشه، با کسی که فیزیک صفر شده و باید اولیاش رو بیاره مدرسه، اما خیلی خوب تخته پاک میکنه!.. یا مقایسه بزرگتری که با بچه ای مچ انداخته و به دلایل معلومی، مچ خودش رو خوابونده.. دیگه نتیجه نگیرید که بچهه تونست مچ طرف رو بخوابونه!..  ظاهربینی هم دیگه حدی داره..

ببینید، حقیقت اینه و لاغیر:

مؤنث حاکم (رئیس) خانواده است.. (اصلا غیر از این باشه، مگه استارت زندگی رو میزنه مؤنث؟!!) 

مؤنث سلطه 100درصدی بر مذکر داره و مذکر ذاتا تحت السلطه مونثه (قبلا توضیح دادیم که انسان رو از جنسیت جدا کردیم، چون اصل همون انسانه..)

مؤنث، حالت بزرگتر نسبت به مذکر داره و مذکر بچه ای است که باید تحت سرپرستی مؤنث قرار بگیره.. قابل توجه بعضی ها که: مؤنث به چیزی نیاز! نداره.. با خودتون اشتباه نگیرید.. بلکه "شأن و جایگاه" سطح بالای مؤنث ایجاب میکنه که کسی، انجام امور ابزاری و ظاهری مؤنث رو به عهده بگیره.. این زمین تا آسمون با اون چیزی که شما میگید، فرق داره.. این مهمه مؤنث که تنها زندگی میکنند و همه امور خودشون رو اعم از ابزاری و غیر ابزاری، با لذت و خوشی انجام میدهند.. اما شأن مؤنث در حقیقت اینه که کسی این امور ابزاری و حداقلی رو براش انجام بده.. حالا دیگه اسمش هر چی هست، اون چیزی نیست که شما به اشتباه به کار میبرید..

اجازه همه امور مذکر، با مونثه، وگرنه اصلا زندگی ادامه پیدا نمیکنه و مؤنث ناراضی خواهد بود..

همونطور که قبلا هم گفتیم، این غالب بودن های مؤنث ها، کوچکترین ارتباطی به زیبایی، عاطفه و احساس و این قبیل پوچیات در مؤنث نداره.. مؤنث یه موجود کامل نسبیه، و نذکر به موجود پر خلأ.. تموم شد.. همین حاکمیت ایجاد میمته.. حتی اگر همه این عواطف و.. رو هم از مؤنث ها بگیرید، باز هم همه این ویژگی ها راجع به مؤنث صدق میکنه و از مهمترین خصوصیات مؤنث به شمار میره، منتها باطنی و حقیقی هست، نه ظاهری.. ظاهر، مؤنث رو راضی نمیکنه، بلکه حقیقت تمام و کمال رو در این مسائل میخواد.. وقتی خیالش راحت شد که این ویژگی ها حقیقیتا مال خودشه، اون وقت خودش ظاهر رو که تعارف و تشبیه و حداقلی از سطح ماجراست، به مذکر تقدیم میکنه تا تعادلی برقرار بشه.. مذکر هم که به ظاهر راضی میشه.. اما ابتدا به ساکن، باید مؤنث حقیقتا این ویژگی ها و فضائل رو در خودش تثبیت شده داشته باشه و خودش رو در جایگاه همه کاره ی مذکر و کل خانواده ببینه..

این فاصله تا مسیر نرمال زندگی.......
ما را در سایت این فاصله تا مسیر نرمال زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cjustbequickf بازدید : 58 تاريخ : جمعه 29 ارديبهشت 1402 ساعت: 12:57