در فضائل: زنان 100 نِسبی، مردان صفر نِسبی..

ساخت وبلاگ

باز من یه سری حرفها رو از بعضی نخبگان مذکر شنیدم (خوندم) که مجبورم نسبت بهش واکنش نشون بدم، حتی اگه این حرفها قدیمی باشه و من بی دلیل باهاشون برخورد کرده باشم..

این قبیل کارشناسان مذکر، کوچکترین اطلاع دقیقی راجع به فضائل بینهایت سطح بالای مؤنث ها ندارند و فقط بر اساس اندک آگاهی که نسبت به مسلّمات حداقلی زنان دارند و چند مورد که آشکارا راجع به زن گفته شده، به مقایسه فضائل مؤنث ها و مذکرها می‌پردازند.. اینها مؤنث و مذکر رو دو موجود هم سطح و معادل هم در نظر میگیرند و تازه، به مسائل مربوط به مذکرها به شکل اصل و نرمال ماجرا بها میدهند، و بعدش که میخوان مؤنث ها رو هم توصیف کنند و لطف کنند که ثابت کنند که حالا مؤنث هم ناراحت نباشه، اونم خوبه و..، میگن که مؤنث هم تقریبا نزدیک به مذکره یا مثلا به جاش عاطفه و احساسات داره و.. !! اولا به اطلاع این دسته از بزرگواران که سعی میکنند حتی الامکان منصف هم باشند، میرسونم که مؤنث ها احساساتی! نیستند، بلکه نسبت به مذکرها بیشتر رقیق القلب هستند و عاطفه دارند. تا جایی که ما از زندگی تو جامعه متوجه شدیم، مذکرها بیشتر احساساتی هستند، و نه مؤنث ها..

ضمن اینکه عاطفه داشتن، هم راستای عقله. همونطور که مذکرها هم وقتی به سطوح بالای عقل و انسانیت میرسند، در اوج عاطفه قرار میگیرند (حتی بیشتر از یک سری از مؤنث ها)..

ثانیا، کارشناس محترم که مذکر هم هستی، وقتی اطلاع دقیقی از مؤنث ها و فضائل واقعی‌شون نداری، حق نداری بر اساس یک سری اطلاعات حداقلیت صحبت کنی، حداقل بگو نمیدونم یا اطلاع دقیق ندارم.. 

به طور کلی، هیچ مذکر معمولی (به جز اندک افرادی که از آستانه سطح بالایی از انسانیت عبور کرده و بالاتر رفته اند)، نمیتونه مؤنث ها رو بشناسه یا توصیفشون کنه.. مثل بچه ای که بخواد راجع به دیدگاه ها و نیت های پدر و مادرش صحبت کنه، یا مثل یک بچه کلاس اولی درسخون که بخواد خودش رو با یک دانشمند مقایسه کنه و بگه تو روزی چند تا 20 میگیری، و.. مؤنث ها حداقل یک شناختی از خودشون دارند و در این مسائل، درک بسیار بالاتری نسبت به مذکرهای معمولی (که هنوز انسانیتشون کامل نیست) دارند.. اما طبیعتا اینطوره که گروهی که این مسائل رو بهتر و بیشتر میدونند (مؤنث ها)، کمتر صحبت میکنند و مذکرهایی که هیچی از مؤنث ها نمیدونند (جز همون تعداد اندک از سطح بالاها)، مدام با صحبتهای بعضا اشتباهشون، بحث و هیاهو راه میندازند..

جهت اطلاعتون: مذکر رو هر طور توصیف کنید و حتی راجع بهش مبالغه هم بکنید، خلاصه ش میشه یک موجود تو خالی و ابزاری. این توصیف مذکره، در مقابلِ مؤنث که یک "موجود کامل نسبیه" که ویژگیهاش، به ویژگی‌های انسان شبیه تره.. (به فرض اینکه جنسیت رو از انسان جدا کرده باشیم..)

این دسته از کارشناسان مذکر، مسائل ابزاری مذکرها رو مهم فرض میکنند! و میگن خب معلومه دیگه، مؤنث ها این ویژگیها رو ندارند، پس مذکر بهتره! (حالا به تعابیر مختلف).. اما این بزرگواران نمیگن که حالا که این ویژگیهای ابزاری (که فی نفسه و نسبتا، سطح پایین و فاقد ارزش واقعی هستند) رو به مذکر نسبت دادید (خب معلومه، تقسیم بندی مسائل افتخار آمیز و ابزاریه، اگه مورد سطح پایین تر (ابزاری بودن) رو داشته باشی، دیگه مورد سطح بالاتر (حقیقتِ اون ویژگی افتخار آمیز) رو نمیتونی داشته باشی.. مؤنث موجود ابزاری نیست و هیچ مؤنثی هم دوست نداره این ویژگیهای ابزاری سطح پایین رو داشته باشه و شبیه مذکرها باشه)، پس حالا توصیف مؤنث چیه؟ خب پس مؤنث رو هم توصیف کن دیگه.. اما مسأله اینجاست که بلد نیستند و نمیگن ما نمیدونیم، بلکه مسائل سطح پایین رو به مونث نسبت میدهند و فکر میکنند حالا که خودشون همینقدر میدونند، هیچ کس دیگه هم راجع به مؤنث ها بیشتر نمیدونه و نرمالش همینه! انگار که اینا توهم اینو دارند که مسائل مربوط به مذکرها اصل هست و حالا اگه مؤنث مثل اونها نیست، پس دیگه بهتر از مذکر نیست، یا نهایتا یک موجود احساساتی و پر عاطفه است!..  آن کس که نداند و نداند که نداند.. 

همینجا به اطلاعشون برسونم که مؤنث اصلا ایراد (نسبت به ایده آل بودن) و کمبودی نداره، و اگر چیزی رو نداره، حتما اون مساله ذاتا ارزشمند و پر افتخار نیست، بلکه ابزاری و سطح پایینه.. و این لازمه ی مذکر نبودنه. اما عوضش مؤنث همه فضائل حقیقی که ذاتا حسرت برانگیز و ارزشمنده و شبیه به ویژگی های ارزشمند انسان هست (شامل عقل، قدرت، تسلط، مدیریت و حاکمیت، کل نگری و..) رو داراست. چیزی که این قبیل کارشناسان، راجع به مؤنث نمیگن، چون میخوان اون ویژگی ها رو به مذکر نسبت بدهند!

به این قبیل کارشناسان جالب توصیه میکنم که نگاه از پایین به بالای مذکرانه خودتون رو کنار بگذارید و لحظاتی هم به نگاه از بالا به پایین مؤنث ها (که از کامل نسبی بودنشون و محیط بودنشون به اینگونه مسائل نشأت میگیره) توجه کنید..

تا حالا فکر کردید که چرا مذکرها جلوی مؤنث ها، مثل بچه هستند؟ چرا مؤنث حالت بزرگانه تری نسبت به مذکر داره؟ اگه به خاطر نوعی از مسائل عقلانی نیست، پس چیه (اصل عقل مربوط به انسانه، اما وقتی راجع به جنسیت ها بحت میکنید و یه سری مسائل رو میگید، این رو هم جواب بدید..)

ببینید، مشکل اینجا نیست که مسائل و ویژگی های ابزاری رو به مذکرها نسبت میدهند (هر چند یه طوری حرف میزنند که انگار این مسأله ابزاری، واقعا چیز مهمیه، در حالیکه هیچ مؤنثی دوست نداره ویژگی های ابزاری مذکرها رو داشته باشه)، اما نمیگن حالا مؤنث چه ویژگی های مابه ازائی داره. چون اصلا مؤنث رو نمیشناسند و نمیتونند موجودی خاص تر و پرفضائل تر از خودشون رو تصور کنند.. پس تا اینجاش مشکلی نیست، مشکل از اونجایی شروع میشه که نمیگید عقل عملی (یا اگه اون نیست، میتونیم بگیم عقل نرم افزاری) در زنان بیشتره. این بدیهیه که عقل مؤنث بیشتر از مذکره، البته نه اون عقل اصلی و انسانی که در خوشبختی و بدبختی انسان ها تأثیر داره، ما داریم راجع به عقل جنسیتی بحث میکنیم که خودتون بحثش رو شروع کردید. وقتی راجع به مسائل ابزاری مذکرها (که هیچ ارزش واقعی هم نداره) صحبت میکنید، راجع به فضائل اصلی مؤنث ها شامل عقل نرم افزاری (که شبیه به عقل اصلی انسانی عمل میکنه، هر چند دقیقا اون نیست) هم صحبت کنید و از این حقیقت پرده برداری کنید که چرا مؤنث ها همیشه حالات بزرگانه تر و عاقلانه تری نسبت به مذکرها دارند. این قبیل کارشناسان، منتظرند که از جای معتبری، راجع به مؤنث ها چیزی شنیده باشند که بگن. اما انگار نمیدونند که هییییچ یکی از فضایل اصلی و حسرت برانگیز مؤنث ها در منابع معتبر، به طور آشکار گفته نشده، و قصد هم بر این نبوده که آشکارسازی بشه. که حکمت های خاص خودش رو داره، چرا که شأن مؤنث ها اینه که همه چیزشون پنهان و درونی باشه و حالت غیب داره که هر کس خودش باید به این سطح برسه که این غیب رو تشخیص بده و متوجه یه سری مسائل بشه..

در اینجا نظر شما رو به بخشی از مطالبی که یکی از مبلغان دین (که اتفاقا مشهور هم نیستند) راجع به مسائل مرتبط نوشتند، جلب میکنم. مسئولیت درستی و غلطیش با خودشون..: (fanoosehedayat.blogfa.com)

"زن محور آفرینش است.

فلسفه آفرینش زنان، نقش تربیت گری آنهاست.. مذکرها برای اینکه به خدا برسند، به زن نیاز دارند..

یک نیرویی در وجود انسان نهادینه شده که در مؤنث ها بیشتر از مذکرهاست و اتفاقاً مؤنث ها در این نیرو نقش سازندگی دارند: نیروی عقل

 عقل نیروی عمل است که در زنان، بیشتر و قوی تر است.

زنها، اراده شان، منشأ عملشان و انگیزه شان خیلی بالاتر از مذکرهاست. مذکرها مهارتشان در مسائل معیشتی و اقتصادی است (مسائل ابزاری).

زن به دلیل عقل عملی قوی و راحت عمل کردنش، زودتر از مذکرها به خدا می رسد. وقتی انسان ها، آن سیر از خاک به سوی ولایت را طی کردند، وظیفه بعدی شان سیر نزولی و دستگیری است. مؤنث ها چون زودتر از مذکرها این مسیر را طی میکنند، میتوانند برگردند و از مذکرها دستگیری کنند و نردبان آنها شوند به سمت خدا."

باز خوبه که یک نفر حداقل این مسائل رو فهمید و اعتراف کرد!

حالا اینجا صرفا جهت اطلاعتون، یه سری فضائل اصلی مؤنث ها که جزو ویزگیهای توصیفی مهم مؤنث ها هست رو با هم مرور می‌کنیم :

_ فاصله عظیم در جایگاه مؤنث ها نسبت به مذکرها.. توضیح نمیدم اما یه مثالش همون بچه بودن مذکر جلوی مؤنثه..

_ تسلط مطلق مؤنث بر مذکر.. مذکرها ذاتا، تحت السلطه و تحت تأثیر مؤنث ها هستند (برای اثباتش، باید دو نفر فرد معمولی (نه سطوح بسیار بالای انسانیت) که به لحاظ انسانیت تقریبا هم سطح باشند رو مقایسه کنید..)

_ و خیلی مسائل که نمیخوام بگم..فقط به ذکر چند مثال بسنده میکنم تا خودتون روش فکر کنید.. :

یه صاحب کارخونه ای (یعنی مؤنث) که خودش مدیر اصلی کارخونه هم هست، به دلایلی، شخص دیگه ای رو پیدا میکنه و به جای خودش توی کارخونه میذاره که مدیرعامل ظاهری کارخونه و پاسخگوی مسائلی که پیش میاد باشه (یعنی مذکر) .. و اون وقت خودش دائم گزارش های عملکرد و وقایع رخداده در کارخونه رو هر روز بررسی میکنه و در صورتی که اون شخص کارش رو درست انجام نده، بهش تذکر میده یا راه حلی در موردش به کار میگیره و.. الان کی مدیر اصلی کارخونه (فرمانده اصلی، حاکم، و..) است؟ اون کسی که نقش ظاهر رو بازی میکنه یا اون که اون شخص ظاهری رو مدیریت میکنه و هر طور صلاح بدونه، بهش خط میده و اصلاحش میکنه؟ 

یه فرد 45 ساله با یه بچه کوچیک مُچ میندازه و مچ خودش رو میخوابونه تا بچه احساس کنه خودش برنده شده و.. الان کی ممکنه فکر کنه که اون بچه واقعا تونست مچ اون فرد 45 ساله رو بخوابونه؟  ظاهربین بودن هم حد داره.. شما جالبان اصل رو انقدر راحت نمیبینید و ظاهر رو باورتون میشه!

مؤنث همه فضائل و ویژگی های عالی رو ابتدا به ساکن، و کامل در اختیار خودش داره (مگر اون مواردی که افتخار ذاتی توشون نیست و ابزاری هستند، که اون رو هم مؤنث میتونه انجام بده، اما تو مسیرش و در شأنش نیست و خودش طرفش نمیره..) 

به طور خلاصه، همه ویژگی هایی که این کارشناسان مذکر دوست دارند به مذکرها نسبت بدهند، معدنی از آن در مؤنث ها وجود دارد، اما پنهان و در داخل یک غار است (مثلا). و چه میشود کرد، قرار نیست همه باطن بین باشند.. 

در ضمن، یادآوری کنم که قدرت (که اصلش یه مسأله انسانیه، اگر بخوایم جنستی بحث کنیم. باید بگیم که) فقط مخصوص مؤنثه، و مذکر نیروی بدنی رو "به جای قدرت مؤنث" داره که مسأله مهمی هم نیست و اهمیتش فقط در حد ظرافت و لطافت مؤنث هاست. اما قدرت مسأله بسیار مهمیه که اگر در مورد جنسیت ها بحث کنیم، قدرت فقط مخصوص مؤنثه. اگر غیر از این راجع به جنسیت ها بگیم، ظلم بزرگی به توصیف مؤنث هاست.. 

این فاصله تا مسیر نرمال زندگی.......
ما را در سایت این فاصله تا مسیر نرمال زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cjustbequickf بازدید : 73 تاريخ : شنبه 27 اسفند 1401 ساعت: 19:14