این فاصله تا مسیر نرمال زندگی....

متن مرتبط با «شور و شوق در زندگی» در سایت این فاصله تا مسیر نرمال زندگی.... نوشته شده است

از جمله منطقی ترین علوم دانشگاهی برای تحصیل..

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • قانون اول نیوتن..

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • توانایی خواستن..

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • شادی حقیقی، مسیر درست رو نشون میده..

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • درک بالاترت باید لبخند به لبت بیاره.. وگرنه یه چیزی در وجودت کمه..

  • اینکه انسان به حرف دیگران بها بده و همینکه خودش بیشتر میدونه، راضی و خوشحالش نکنه و به خاطر اشتباهات دیگران ناراحت بشه و بخواد بحث راه بندازه، نشونه سطح پایین تر بودن انسان نسبت به سطح طبیعی و مورد انتظار خودش هست.. وگرنه انسان نرمال، همینکه خودش از دیگران بیشتر میفهمه، براش کافیه و لبخند و آرامش براش میاره.. و اشتباهات دیگران، اعصابش رو خورد نمیکنه و درک واضح و یقین عمیقی به اون حقیقت داره.. و حتی سعی نمیکنه که لزوما، درستش رو به طرف یاد بده (چون این قبیل سطح بالا بودن های فکری به دیدگاه شخصی و سطح درک افراد برمیگرده) جز اینکه دلش برای سطح پایین فکر طرف مقابل میسوزه و برای خودش کیف میکنه و با شادی به ادامه مسیرش میپردازه..  *** دقت کنید که فقط دارم مسائل دیدگاهی رو میگم که فهم حقیقتش به سطح درک افراد برمیگرده..  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تردمیل زمان و قانون 5 ثانیه..

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • مسیر درست ارتباط دانشگاه با صنعت..

  • نمیدونم الان وضعیت ارتباط صنعت و دانشگاه در ایران در چه حدیه، چون دیگه مدتهاست دانشجو نیستم و نمیدونم در این حد ارتباط با صنعت برقرار شده که استاد خودش پروپوزال بنویسه برای رفع یک نیاز صنعتی، و بعد از تصویب پروپوزال، بر اساس اون دانشجو بگیره؟.. یا هنوز این مسائل در حد تشویقی و اختیاریه و هنوز دانشجو باید پروپوزال بنویسه و فقط کاری اسمی یا حداقلی و در راستای کارهای پایان نامه انجام بشه؟.. (نمیگم همه ی چنین کارهایی حداقلیه، اما این روش مورد بحث ما نیست الان..) مشکل اغلب دانشگاه های ایران (که همین الانش هم اگه مکانشون رو به اروپا یا قاره آمریکا تغییر بدیم، جزو تاپ فیفتی ها یا بعضا حداقل بهتر از خیلی از دانشگاه های ظاهرا رنک بالای جهان حساب میشدند) اینه که ارتباط با صنعت به شکل "اجباریِ" مسأله وجود نداره.. تنها تفاوت دانشگاه های جهان با ایران در بحت پژوهش، وضعیت ارتباط شخص "استاد" با صنعت هست که همه جا وجود داره، اما در ایران خیر (حداقل به شکل گسترده و قابل توجه نیست)... همه جای جهان استاد برای پروژه هاش به جلز و ولز میفته، چون اعتبارش زیر سؤاله و از طرف صنعت، همین استاد رو می‌شناسند و با دانشجوش چندان کار ندارند، این استاده که باید پاسخگو باشه.. پس استاد هم مجبوره فعال باشه و گروهش رو سر و سامون بده و حتی گاهی بیشتر از داتشجو و اعضای تیمش، دغدغه انجام صحیح کار رو داشنه باشه..  تو چنین سیستم پژوهشی، نقد کار دانشجو و پزوهشگر هم صورت می گیره، و کار، مهم جلوه میکنه، چون یه تیم براش تمام وقت زحمت کشیده و همه تلاش خودش رو کرده که کارِ کامل و نتایج معتبری ارائه بشه.. همه اینها هم به خاطر در خطر بودن اعتبار استاد بوده..  اما در ایران، همه بار کار پژوهشی به, ...ادامه مطلب

  • چند جمله درست و دقیق..

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • توجه به خود..

  • میگفت: تو هر چی از زندگی از اوج ایده آلم جدا موندم، فقط به خاطر فکر نکردن به "خودم" بود.. گفتم: برعکس خیلی ها که خودخواهند.. چقدر تفاوت.. ** بعضی از خوانندگان اینجا فکر میکنند که مطالبی که با کلمات "گفت" و "گفتم" و.. مینویسم، تجربیات خودمه!.. این مطالب در واقع شامل درس ها و نکاتیه که از زندگی خیلی ها قابل برداشته و برای خودم و دیگرانی که اینجا رو میخونند، میتونه مفید باشه.. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از زیر صفر به اوج..

  • یه نفرو میشناسم (که البته نماینده خیلی هاست..) که اولش مثل خیلی های دیگه سرگردون بود.. انسان باید دائماً خیلی درست یا حداقل نسبتاً درست زندگی کرده باشه تا بدونه تو زندگی داره چی کار میکنه و زندگیش رو به جلو و پیشرفت باشه.. (که البته خیلی کار سختی هم نیست این زندگی درست، فقط از اول باید مواظب بود..) در واقع یه اشتباه باعث شده بود که از مسیر درست فاصله بگیره و احساس کنه که سطحش به اندازه انتظارش از خودش بالا نیست و.. با اینکه صبح و شب درس میخوند و در تلاش کم نمیگذاشت، اما مسلماً وقتی بخش عمده ای از مسیر اشتباه باشه، قوانین آفرینش انگار اینطوریه که اون کار به سرانجام نمیرسه و حتی باید دوباره کاری بشه.. چون فقط کاری به نتیجه میرسه که انسان وقتی انجامش میده که با تمام وجود (حداقل در حد توان و اطلاعات) تو مسیر درسته.. اولین کاری که کرد، این بود که خییییلی دعا کرد و از خدا کمک خواست. مناجات ها و درد دل هاش با خدا حقیقی تر میشد و در راستای یافتن راه حل مشکلش بود.. و البته که خدا کمک میکنه.. بعدش به هدف علمی اولیه ش رسید (که مدتها براش 24 ساعته تلاش کرده بود و در حد خودش کم نگذاشته بود). و همینکه وارد این وادی از مسیر علمیش شد، یهو احساس کرد سطحش داره به زور بالا میره.. (خیلی ها رو میشناسم که اینطوری خدا سطحشون رو یهو بالا کشیده..)، احساس میکرد که توفیق اجباری نصیبش شده و بین افرادی گیر کرده که دارند زیادی تحویلش میگیرند و در سطح بالایی باهاش رفتار میکنند.. که خب اون نه آمادگیش رو داشت و نه توانش رو در خودش میدید که دائماً انقدر سطح بالا رفتار کنه.. اما با خوشحالی زیرپوستی و تلاش روئین مجبور شد خودش رو در همون سطح بالا تنظیم کنه و وفق بده.. با انگیزه, ...ادامه مطلب

  • یادی از دوران بچگی: دانشگاه تهران..

  • هر سری میرم دانشگاه تهران، گذر زمان و بزرگ شدن رو حس میکنم.. همه دانشجوهای دانشگاه تهران رو شکل بچه میبینم.. و میگم خوش به حالشون، چقدر هنوز بچه ند.. و یاد فاز خودم توی دوران دانشجویی و سبک زندگی و حال و هوای دانشگاه تهرانی میفتم.. سبک زندگی متفاوت, جالب و خوبی بود.. اما مهمتر از اون، سریع و هوشمندانه به ته خط رسیدنه.. زودتر به آخرش رسیدن مهمه..  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مگه مذکر اصلا میتونه تو چیزی از مؤنث بهتر باشه؟؟؟!!! مگه داریم اصلا؟!!!

  • خب من باز برگشتم با یک بحث جنسیتی دیگه، که اصلا هم دلم نمیخواد این بحث ها رو راه بندازم، اما نمیدونم چرا صحبت های یک سری کارشناسان مدام جلوی روی من قرار میگیره و منو مجبور میکنه که در این مورد نظر بدم.. : ببینید، بحث کلی سر دو مسأله است.. : _ بعضی کارشناسان و سخنرانان و کتاب نویسان..، به مؤنث ها توهین میکنند.. و به زعم خودشون دارند تازه به مؤنث ها لطف میکنند.. چرا که از تفاوت سطح و جایگاه و فضائل مؤنث ها و مذکرها اطلاع ندارند و خیلی چیزها رو برعکس می‌بینند و بیا و درستش کن..  _ راجع به مذکرها، تعابیر اشتباهی به کار میره.. که در عرف ما معنی دیگه ای داره و باعث سوء تفاهم میشه.. تعابیری که اصلش و حقیقتش مربوط به مؤنث هاست، اما اصطلاجا راجع به مذکرها استفاده میشه و بعضی ها باورشون میشه و مشکلات ایجاد میکنه.. حالا بحث جدیدی که اینجا میخوام مطرح کنم اینه که در مورد یکی از آیه های قرآن، بعضی کارشناسان تفسیرهای متفاوتی کردند که خودشون هم خیلی به نظر، تفاسیرشون با هم دقیقاً منطبق و هماهنگ نیست، و با توجه به مذکر بودن این کارشناسان و طرز برداشت متفاوتشون از مسأله نسبت به اونچه مؤنث ها صحیح میدونند، و با نظر به اینکه شخصاً اصلاً و ابداً این تفاسیر رو قبول ندارم، با اینکه کارشناس دین نیستم، توضیحاتی رو در زیر ارائه میکنم. در پست های قبل هم گفتم که وقتی راجع به این قبیل مسائل صحبت می‌کنید، به این نکته توجه کنید که مذکر، هییییچ نکته مثبتی نسبت به مؤنث نداره و نمیتونه داشته باشه.. (قبلا هم گفتیم که همه آفرینش مثبته، اما اینکه مثلا گاو نشخوار میکنه و بالاخره نشخوار کردن هم نکته مثبتی حساب میشه، معنیش این نیست که گاو تو این مورد از انسان بهتره! و..)، بلکه این مؤنث ها هستند که دریای عظی, ...ادامه مطلب

  • در فضائل: زنان 100 نِسبی، مردان صفر نِسبی..

  • باز من یه سری حرفها رو از بعضی نخبگان مذکر شنیدم (خوندم) که مجبورم نسبت بهش واکنش نشون بدم، حتی اگه این حرفها قدیمی باشه و من بی دلیل باهاشون برخورد کرده باشم.. این قبیل کارشناسان مذکر، کوچکترین اطلاع دقیقی راجع به فضائل بینهایت سطح بالای مؤنث ها ندارند و فقط بر اساس اندک آگاهی که نسبت به مسلّمات حداقلی زنان دارند و چند مورد که آشکارا راجع به زن گفته شده، به مقایسه فضائل مؤنث ها و مذکرها می‌پردازند.. اینها مؤنث و مذکر رو دو موجود هم سطح و معادل هم در نظر میگیرند و تازه، به مسائل مربوط به مذکرها به شکل اصل و نرمال ماجرا بها میدهند، و بعدش که میخوان مؤنث ها رو هم توصیف کنند و لطف کنند که ثابت کنند که حالا مؤنث هم ناراحت نباشه، اونم خوبه و..، میگن که مؤنث هم تقریبا نزدیک به مذکره یا مثلا به جاش عاطفه و احساسات داره و.. !! اولا به اطلاع این دسته از بزرگواران که سعی میکنند حتی الامکان منصف هم باشند، میرسونم که مؤنث ها احساساتی! نیستند، بلکه نسبت به مذکرها بیشتر رقیق القلب هستند و عاطفه دارند. تا جایی که ما از زندگی تو جامعه متوجه شدیم، مذکرها بیشتر احساساتی هستند، و نه مؤنث ها.. ضمن اینکه عاطفه داشتن، هم راستای عقله. همونطور که مذکرها هم وقتی به سطوح بالای عقل و انسانیت میرسند، در اوج عاطفه قرار میگیرند (حتی بیشتر از یک سری از مؤنث ها).. ثانیا، کارشناس محترم که مذکر هم هستی، وقتی اطلاع دقیقی از مؤنث ها و فضائل واقعی‌شون نداری، حق نداری بر اساس یک سری اطلاعات حداقلیت صحبت کنی، حداقل بگو نمیدونم یا اطلاع دقیق ندارم..  به طور کلی، هیچ مذکر معمولی (به جز اندک افرادی که از آستانه سطح بالایی از انسانیت عبور کرده و بالاتر رفته اند)، نمیتونه مؤنث ها رو بشناسه یا توصیفشون کنه.. م, ...ادامه مطلب

  • جزء نگری و کل نگری..

  • بر خلاف اون چیزی که رو زبون یه عده ای افتاده و جاهای مختلف به شکل علمی! بحث میشه، کل نگری مخصوص مؤنث ها و جزء نگری مخصوص مذکرهاست.. این منابع مذکور مثال‌هایی رو برای اثبات حرفشون مطرح میکنند که به شدت عامیانه و دور از منطق و تجربه صحیحه. اتفاقا برعکس، زنان کل نگرند و مذکرها جزء نگر.. و برای همین هم مذکرها به تحلیل جزئی همه چیز (از تحلیل جزئی مباحث مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تا بررسی جزئیات وسائل فیزیکی و باز و بسته کردن سیم پیچ ها و امثال اون) علاقه مندند.. در حالیکه مؤنث ها فقط با کلیت ماجرا و کاربرد و فوائد و مضرات کلی مسأله مورد نظر کار دارند و به همه مسائل کلی نگاه می‌کنند و اصلا برای توجه به جزئیات آفریده نشده اند.. مثالهایی که منابع مذکور برای مؤنث ها ذکر میکنند، مربوط به جزء نگری نیست. بلکه دقت و ظرافت مؤنث ها رو میتونه برسونه، هر چند که خیلی از مؤنث ها ویژگی های مورد مثال رو ندارند.. در واقع، وقتی صحبت از اثبات چیزی میشه، باید از انسان های نرمال صحبت بشه (نه خیلی بالا و نه خیلی پایین)، و یک مؤنث نرمال (نه خیلی سطح پایین)، هیچ توجهی به جزئیات نداره.. در حالیکه مذکرها فقطططط با جزئیات کار دارند.. مسلمه که اگر شما افرادی که به لحاظ انسانیت و.. سطحشون پایینه و خیلی نرمال نیست رو در نظر بگیرید، به همین نتایج برعکس هم خواهید رسید.. فرض غلط نتیجه غلط هم به دنبال داره.. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تفاوت در دو روش زندگی..

  • میگفت: مردم به خاطر عقده هایی که برای رسیدن به یک سری خوشبختی های حداقلی دارند،  زندگی معمولی و دلخواه خودشون رو کنار میذارند و روش جدیدی از زندگی رو در پیش می‌گیرند که براشون سخته.. و نهایتا به اوج خوشبختی ها و روش زندگی عالی و جدیدی میرسند که اصلا از اول نمیخواستند و براش برنامه نداشتند،  و فقط از سر عقده برای بهتر شدن،  بالاجبار بهش رسیدند.. چون عاقلانه،  عقده سود رسوندن به خودشون رو دارند.. اما من که از اول همه خوشبختی های اصیل رو داشتم،  بازی بازی زندگی دلخواه و مسیر طبیعی خوشبختانه خودم رو از نادلخواهیات و چیزایی که ربطی به من و مسیرم نداشت پر کردم،  با اینکه زندگی دلخواه و خوشبختانه برام راحت تر بود، و زندگی نادلخواه برام زجر آور بود..  و الان فاصله عظیمی دارم با جایی که با داشتن خوشبختی های اولیه و مسیر آسان و دلخواه پیش رو قرار بود رسیده باشم.. و جالب تر اینکه همه این اشتباهات فقط با کنار گذاشتن "یک مورد" قابل حل بود.. مردم اشتباهاتشون رو تا به سرانجام رسیدن اهدافشون به تأخیر انداختند.. و انقدر رسیدن به اهدافشون طول کشید تا میلشون رو به اشتباهات دلخواهشون از دست دادند و متحول شدند و وارد مرحله جدید و تازه ای از خوشبختی ها شدند که براشون ناشناخته بود..  میگفت: اما من، انقدر خوشبختیها و درستی های مورد علاقه م در زندگی رو عقب انداختم تا فرسنگ ها بین من و خوشبختیهای بدیهی زندگیم فاصله افتاد، و دیگران بهش رسیدند..!  گفتم: همون قصه خرگوش و لاک پشته.. حالا خرگوش بلند شده و میبینه که حتی نوادگان بچه لاک پشت ها دارند به خط پایان میرسند.. کافیه خرگوش به روش خودش جهش رو شروع کنه تا ان شاء ا... دوباره فاصله بسیار زیاد خودش رو نسب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها